Friday, December 05, 2003

يكي از خصوصيات بسيار اساسي و محشر ابناي بشر، همكاري علمي و انتقال تجربه است كه اصل استانداردسازي باعث ميشه اين انتقالات علمي قابل فهم يكسان براي همه محققان بشه. يكي از بهترين مثال‌هاي اين استانداردسازي و همكاري علمي گروهي، موقعيت‌يابي در روي كره زمينه. اولين شمالي كه همه قبولش كردن رو آقايان منجم با استفاده از ستاره قطبي انتخاب كردند كه بقيه محققان با استفاده از قطب‌نما و شمال مغتاطيسي كه چند درجه با ستاره قطبي فاصله داره مسيريابي كردن. وقتي ماجراجويان قطب شمال محور زمين رو ديدن كه به شكل يه ميله از زمين درآمده بود و زمين مجبور بود دور اون بچرخه، شمال واقعي رو محل اين ميله گذاشتن و چون خورشيد در مستعمرات انگليس غروب نمي‌كرد، يه كليساي خودشو گذاشت مبدا و طول و عرض جغرافيايي بر حسب درجه به كار گرفته شد كه مسلما شمالش با دو شمال قبلي متفاوت بود. اين وسط هم رياضي‌دانان بيكار نبودند. نشستند سينوس و كسينوس رو تعريف كردند كه براي هر چه استانداردتر كردن قضيه محل صفر زاويه‌هاشونو 90 درجه نسبت به شمال چرخوندند و جهت گردش زاويه رو هم عكس گردش عقربه ساعت گرفتند (البته حق داشتند كه جهت گردش عقربه‌ها رو ندونن چون هنوز ساعت عقربه‌اي كشف نشده بود). نقشه‌برداران نوين هم براي هم زدن اين ملغمه، استانداردي ساختند كه طي اون دوربين‌هاشونو با شمال مغناطيسي ساختند، جهت گردش زاويه رو عكس جهت مثلثاتي گرفتند و شمال نقشه‌هاشونو برحسب محور زمين تعيين كردند.

حالا من موندم با GPS كه رو صفحه‌اش X و Y رو برحسب متر نشون ميده اما خروجي اطلاعاتش به كامپيوتر بر حسب زاويه طول و عرض جغرافياييه، يه قطب‌نما كه با شمال مغناطيسي كار مي‌كنه و جهت گردش زاويه‌هاش در جهت عقربه‌هاي ساعته اما تبديلش با سينوس و كسينوسيه كه صفرش 90 درجه چرخيده و جهت گردشش عكس قطب‌نماست و مجبورم نقشه‌ام رو با شمال محور زمين تحويل بدم...

راستي... خروجي‌هاي دستگاهي كه باهاش كار مي‌كنم بر حسب مختصات محلي خودشه و مكان و زاويه نصبش با خود قايق تكون مي‌خوره و مي‌چرخه... اين شد كه ترجيح دادم راجع به يكي از بهترين مثال‌هاي استانداردسازي بشر انشا بنويسم...

Monday, December 01, 2003

يادش به خير...
سال پيش يه شب مونده به شب يلدا رفتيم خونه مازيار انار دون كردن واسه فردا شبش. هنوز هم پول كارگريمونو نداده و رفت كانادا بي معرفت...
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر... البته بعد از صداي همسرم
(زن ذليل هم خودتونين)