Wednesday, November 23, 2005

سه نكته جالب توجه (ببخشيد، سه تا از ميان هزار نكته جالب توجه) كار كردن تو ايران به‌صورت حقيقي و يا حقوقي اينه كه:

1- كارفرماي محترم هميشه عجله داره و هيچ‌وقت هيچ كارفرمايي نيست كه دو روز ديگه كارش رو نخواد چون اگر اين كار رو در روز سوم به‌دست نياره آسمون روي زمين سقوط مي‌فرمايد. حالا بماند كه وقتي اين‌كار به‌دستش رسيد 5 ماه روي ميزش و يا توي كشوي ميزش خاك مي‌خوره. هميشه هم اين عجله‌اش باعث فضاحت و كثافت‌كاري تو كار مي‌شه و مجبوره 5 برابر ارزش واقعي كار وقت صرف كنه و يا هزينه كنه.

2- هيچ‌وقت هيچ كارفرماي محترمي نيست كه به‌زبون خوش پولش رو ور داره بياره بده به كسي. حتما بايد شما جز بزنيد، خاك‌مال كنيد خودتون رو، فحش بدين، كار به فضاحت و كثافت بكشه تا آخرش 50% پول‌تون رو بعد از 6 ماه بهتون بده. اون‌هم به‌اين دليل كه اين كار اصلا از اول هم معلوم نبود كه اجرا شود!!! (معلوم نيست پس چرا عجله داشته و يا وقت مردم رو گرفته به‌خاطر يك كار روي هوا).

3- اگر مشاوري هم به كارفرماي ميزوني خورد كه احترامش رو داشت، كار رو راحت داد بهش و نه‌تنها پيش‌پرداخت رو زود داد بلكه قسط‌ها رو هم زودتر از موعد داد، اون مشاور به‌جاي قدرداني، تلافي تمام كارفرماهاي درپيت قبلي رو سر اين يكي در‌مياره (چون زورش به قبلي‌ها نمي‌رسيده و فقط بايد از دور قرقر مي‌كرده) و نه‌تنها اون بدبخت رو شش ماه دنبال يه كار يك ماهه معطل مي‌كنه بلكه شايد هم اصلا نخواد كار طرف رو بهش بده و حالا كارفرما بايد بدوه دنبال پولش!

يه مدت ما هميشه گرفتار كارفرماهاي بند يك و دو بوديم (و هنوز هم هستيم) و دائم حرص مي‌خورديم كه چرا اين‌جوريه و فحش مي‌داديم به‌زمين و زمون كه آخه چرا تو اين كثافت هستيم تا اين‌كه دنيا چرخيد و ما چند بار شديم كارفرما. تا اومديم مثلا جنتلمن بازي در بياريم و هواي مشاور رو داشته باشيم، چند تا از مشاوراي بند 3 به‌پست‌مون خوردن و نقره داغ كردن ما رو.

آنقدر اين چند وقته اين 3 بند بالا ما رو سرويس فرمودن كه ما پاك قاط زديم و وقتي يكي از كارفرماها زنگ زده بود و مي‌خواست زودتر از موعد پول كار نكرده منو بهم بده تو يه مثبت و منفي اشتباه كردم و باهاش دعوام شد كه چرا وقتي كار ندادم بهت مي‌خوايي پول بدي بهم!!! الان هم دور از جون مثل سگ پشيمونم كه چرا اين رو بهش گفتم!!! بهتره الان يه زنگي بزنم بهش تا شايد يه بفرمايي زد كه پولمون رو كار نكرده بهمون بده. من هم به‌سلامتي دق دلي سه بند بالا رو سرش خالي مي‌كنم تا بفهمه جنتلمن بودن يعني چي... به هر حال خود ما هم تو يكي از اين سه بند جا مي‌گيريم...

Tuesday, November 01, 2005

جاي همگي دوستان خالي از يك هفته قبل از ماه رمضون شروع كردم به رژيم گرفتن اونم از نوع صهيونيستيش! يكي از شرايط اين رژيم نخوردن شكر اضافه بود كه به همين خاطر ما هم اينجا شكرخوري اضافي نكرديم! اثر هم كرد و تا الان 6 كيلو وزن كم كردم! ...