Thursday, September 25, 2003

لعنت به تو توت فرنگي...

Thursday, September 18, 2003

اما از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد حتى ملائكه ى آسمان جز پدر من و بس . (متى 24، 36)

و زلزله ها حادث خواهد شد و قحطى ها و اغتشاش ها پديد مى آيد... (مرقس 13،8)

در روز موعود آفتاب تاريك خواهد شد و ماه نور خويش را از دست خواهد داد و ستارگان از آسمان فرو خواهند ريخت (متى 29)

آب ها در بيابان ها ، و نهرها در صحراها خواهد جوشيد و سراب به بركه و مكان هاى خشك به چشمه هاى آب مبدل خواهد گرديد ، در مسكنى كه شغال ها مى خوابند علف و بوريا و نى خواهد بود و در آن جا شاهراهى و طريقى خواهد بود كه به طريق مقدس ناميده خواهد شد و نجسان از آن عبور نخواهند كرد ... شيرى در آن نخواهد بود و حيوان درنده اى بر آن نخواهد شد و در آن جا يافت نخواهد شد بلكه ناجيان بر آن سالك خواهند گشت . (اشعياء 35، 7 تا 10) و زمين ايشان از نقره و طلا پر شده و خزاين ايشان را انتهايى نيست و زمين ايشان از اسبان پر است و ارابه هاى ايشان را انتهايى نيست . (اشعياء 2، 7) در آن هنگام ، جهان يكسره نورانى خواهد شد ، آن چنان كه روشنايى ماه به خورشيد مانند خواهد شد . (اشعياء 30، 26)

و در آسمان جنگ شد ميكاييل و فرشتگان جنگ كردند ولى غلبه نيافتند بلكه جاى ايشان ديگر در آسمان يافت نشد و اژدهاى بزرگ انداخته شد ، يعنى آن مار قديمى كه به ابليس و شيطان مسمى است كه تمام ربع مسكون را مى فريبد. او بر زمين انداخته شد و فرشتگان با وى انداخته شدند . (مكاشفه يوحنا 12، 7 تا 10) و ديدم فرشته اى كه از آسمان نازل مى شود و كليد هاويه را دارد و زنجيرى بزرگ بر دست وى است و اژدها ، يعنى مار قديم ، را كه ابليس و شيطان مى باشد گرفتار كرده او را تا مدت هزار سال در بند نهاد و او را به هاويه انداخت و در را بر او بسته ، مهر كرد تا امت ها را ديگر گمراه نكند تا مدت هزار سال به انجام رسد و بعد از آن مى بايد اندكى خلاصى يابد. (مكاشفه يوحنا 20، 1 تا 3) و چون هزار سال به انجام رسد، شيطان از زندان خلاصى خواهد يافت تا بيرون رود و امت هايى را كه در چهار زاويه جهان اند ، يعنى يأجوج و مأجوج را گمراه كند ... پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ريخته ايشان را بلعيد و ابليس را كه ايشان را گمراه مى كند به درياچه آتش و كبريت انداخته شد جايى كه وحش و نبى كاذب هستند و ايشان تا ابدالاباد شبانه روز عذاب خواهند كشيد. (مكاشفه يوحنا 20، 7 تا 11)

دوستان من،
بهتر نبود كمي زنگار از مغز خود مي‌زدوديد و مسئله را حل مي‌نموديد؟ مي‌دانم كه اين كامنت‌هايي كه قبول زحمت فرموده بوديد لذتي بيش از حل اين مسئله در وجودتان برمي‌انگيخت...
خدا وكيلي هيچ كدوم اصلا خونديد كه مسئله چي بود؟ به هر كسي كه خودش اينو اثبات كنه جايزه مي‌دم!

Tuesday, September 09, 2003

ثابت كنيد هر مثلثي كه دو نيمساز آن با يكديگر برابر باشند، متساوي الساقين است. اگرهم دلتون نمي خواد اثبات نكنيد... نمي خوام مجبورتون كرده باشم كه تو رودربايستي يه كاري كرده باشين!

Monday, September 08, 2003

عجب اين چرا به روز نميشه؟

Sunday, September 07, 2003

آهاي خانومايي كه دو هفته پيش روز مادر بود و گفتيد روز زنه چون زن‌ها هم يه روز مادر مي‌شن
چهارشنبه روز پدره!

فكر كنم كه 3-4 روز بريم سفر...
7 نفر و 2 تا ماشين...
مي‌ريم انزلي، آستارا، حيران، اردبيل، سرعين، هشترود، مراغه، تبريز و تهران...
فكر كنم همش تو راهيم...

عجب!...
نه به اين‌كه سال به سال چيزي تو كله‌ام نمي‌ياد نه به امشب كه همينطور دلم مي‌خواد بنويسم!...
خدا وكيلي كه اين چانته چيز خيلي خوبيه...
معجزه مي‌كنه!

آهاي...
ديوونه...
مي‌دوني امروز كه زنگ زدي واسه بچه اون گپ‌نويس چقدر از شنيدن صدات خوشحال شدم؟...
مي‌دوني كه جاي صداي همه اون دوستايي بودي كه ديگه نمي‌شنوم صداشونو؟...

امروز يه موضوع عجيبي فكرم رو به هم ريخته بود. چند وقته كه حساس شدم به خارج رفتن دوستا و مي‌بينم كه بعضا سر كارهايي هستن كه با تخصص و اين‌جور مسائلشون نمي‌خوره. دوستي كه اينجا طراح سازه بود و اونجا فروشنده موادغذاييه و رفيق ديگه كه اينجا تو رشته عمران بود و اونجا دلال گرفتن وام واسه خلايق!

راستش بحث من اصلا اين نيست كه اونجا هر كي چي كار مي‌كنه كما اينكه خيلي از بچه‌ها هم اونجا تو رشته و سيستم خودشون كار مي‌كنن. نكته جالب واسه من اين بود كه خيلي از اين مديران ما اگر بخوان برن كشورهاي خارجي چي كاره مي‌شن! خيلي جالبه... رئيس‌تون اونجا چي‌كاره مي‌شه؟ نماينده‌هاي مجلس ما اونجا چي مي‌شن؟...

فكرشو بكنين خيلي از مديراي رده بالاي ما چي بلدن؟ واقعا بر اساس چه تخصص و سابقه‌اي به اينجا رسيدن؟ تو رشته خودشون در چه حدي هستن و بالاخره تو همون مديريت خودشون چقدر علم مديريت بلدن؟ بعضي از اونا رو از نزديك مي‌شناسم كه واقعا از راه‌اندازي و كار با يه كامپيوتر عاجز هستن و از ايميل و اينجور چيزا فقط شنيدن كه يه چيزيه كه زودتر از پستچي نامه رو دست طرف مي‌رسونه... اينجا كه واضحه از چه راه‌هايي به اين موقعيت رسيدن اما فكر مي‌كنيد كه برن خارج چي كاره مي‌شن؟...

نه... فكر راننده تاكسي شدنشونو نكنيد...
خوب كارشونو بلدن...
اونجا هم بلدن رو شونه‌هاي كي سوار شن...