يک روز از زندگي ايوان دنيسويچ:
از اون ساعتهاي 1 سخت بود...
از اون ساعتهاي 2 سخت بود...
از اون ساعتهاي 3 سخت بود...
از اون ساعتهاي 4 سخت بود...
از اون ساعتهاي 5 سخت بود...
از اون ساعتهاي 6 سخت بود...
از اون ساعتهاي 7 سخت بود...
از اون ساعتهاي 8 سخت بود...
از اون ساعتهاي 9 سخت بود...
از اون ساعتهاي 10 سخت بود...
از اون ساعتهاي 11 سخت بود...
از اون ساعتهاي 12 سخت بود...
از اون ساعتهاي 13 سخت بود...
از اون ساعتهاي 14 سخت بود...
از اون ساعتهاي 15 سخت بود...
از اون ساعتهاي 16 سخت بود...
از اون ساعتهاي 17 سخت بود...
از اون ساعتهاي 18 سخت بود...
از اون ساعتهاي 19 سخت هستش...
از اون ساعتهاي 20 سخت خواهد بود...
از اون ساعتهاي 21 سخت خواهد بود...
از اون ساعتهاي 22 سخت خواهد بود...
از اون ساعتهاي 23 سخت خواهد بود...
از اون ساعتهاي 24 سخت خواهد بود...
فردا هم خدا بزرگه... يه جايگزين بايد براي مهندسي پيدا کنم... ميرم رئيس گروه تلپ ميشم...