دبستان که بودم دلم میخواست فضانورد بشم. رفتم دبیرستان و دیدم فیزیکدان شدن هم عالمی داره ولی خوب عمران خوندم!!! دوره کارشناسی به ریاضیات علاقه مند شدم ولی نمیدونم چی شد که دیدم فلسفه اند همه ایناست. به همین خاطر وقتی کار کردن رو شروع کردم تصمیم گرفتم گل فروش شم. الان هم فکر می کنم درام زدن تو یه گروه جاز در آخر شب یه کافه رو ترجیح می دم.
چیه؟... تا حالا یه فضانورد تو گوشه تاریک از یه کافه ندیدین؟...
No comments:
Post a Comment