سه روزی است که یک آلبوم آهنگ نشنیدهام. سه هفته است که تلویزیون ندیدهام. سه ماه است که کتاب جدیدی نخواندهام. شش ماهیاست که چیزی ننوشتهام. یکسال است که با دوستی ارتباط نزدیک ندارم. دو سالیاست که بههیچ مکانی تعلق ندارم. پنج سالیاست که دیگر آرزویی ندارم و ده سالیاست که دیگر برای قدم گذاشتن بههیچ راهی نیازی به دانستن مقصد نداشتهام.
نیمه شب شده...
سعی میکنم آسمان شب را از پشت شیشههای سرد پیدا کنم که خنکای پنجره مرا به پشتبامی در سی سال پیش تهران میبرد. چشمانم را میبندم که به راهشیری قدم بگذارم. بهزمانی که بهامید بیدار شدن بهصدای اذان سحر همسایه بهخواب بروم. بهروزیکه مرگ با من دوست بود...
امروز فهمیدم که چقدر عاشق کلمات و جملات فارسی هستم...
نیمه شب شده...
سعی میکنم آسمان شب را از پشت شیشههای سرد پیدا کنم که خنکای پنجره مرا به پشتبامی در سی سال پیش تهران میبرد. چشمانم را میبندم که به راهشیری قدم بگذارم. بهزمانی که بهامید بیدار شدن بهصدای اذان سحر همسایه بهخواب بروم. بهروزیکه مرگ با من دوست بود...
امروز فهمیدم که چقدر عاشق کلمات و جملات فارسی هستم...
14 comments:
شما که اینقدر خوب مینویسید باید بیشتر بنویسید
من به مطلب سارا خانم اضافه کنم که شما حتی اگر بد هم مینویسید باید بنویسید! از یاد شما غافل نبودیم در عالم همسایگی در این دورهی فترت. امیدوارم اوضاع اجازه بدهد که چراغ این حیاط را روشن نگه دارید.
برم دستی به سر و کول این گوگل ریدر بکشم ببینم چرا "السابقون" را از یاد برده!
....
(رفتم و آمدم! ظاهراً خروجی وبلاگ فعال نیست. انشالله هر وقت فعال شد خبر خواهی کرد)
ميخواستم بروم روي لينك يك وبلاگ ديگر كه اشتباهي كليك كردم و آمدم اينجا. راست ميگي خيلي وقت است كه نمينويسي، هر از گاهي هم كه مينويسي تا يك هفته حال آدم بد ميشود (متن 29 آوريل)! اميدوارم اين نيز بگذرد
واي از دست تو
shayad beshe hes haei ro ke adam ba ehteram va ghedasat azashoon yad mikone ro dobare baad az salha be dast ovord. shayad cheshidane dobareye lezzate oon kami tamrine seighale rooh bekhad.
Che ajab Ramtin! Delemoon tang shodeh bood!
المیرا،
به رامتین به جای شربت سینه داروی ظهور دادی؟
آخه من به تو چی بگم الاغ؟
دوست من درود!
من برای تداوم عدالت و آزادی و صداقت (پایان دادن به دروغ و دروغگویی مدعیان دروغین اصلاحات) و مبارزه با مفسدان مست قدرت و در یک کلام برای ادامه پیشرفت های کشورم برای بار دوم، دولت مهرورز دکتر محمود احمدی نژاد که خود را نوکر مردم می داند، نه ارباب، انتخاب کردم و رای خودم را به ایشان دادم...
سرفراز باشی میهن من؛ بدرود/.
چقدر خوب نوشتی ! حرف دل مدتهای مدید منه ! بنویس ! کجایی؟
مردکه،
جات خالیه.
آهای کهنه داماد،
پاشو گرد و خاک اینجا رو بگیر. فنجون آرش دوباره داغ شده، پاشو تو هم یه تکونی به اینجا بده.
راست میگه مازیار. حالا تحفه ای نبود وبلاگت ولی خوب چون اسمش پیشنهاد خودم بود...
مردکه،
پاشو کیبورد دست بگیر.
Post a Comment