وقتي مامانم حامله بود مادر بزرگم براي امام رضا نذر كرده بود كه اگه سالم بهدنيا بيام اسمم رو بذارن رضا. از طرفي روز تولدم هم همزمان شد با تولد حضرت علي و وقتي كه داييم داشت زير گوشم اذان ميگفت، از همه جا صداي اذان ظهر بلند شد و همه گفتن اين اسمش بايد عليرضا باشه كه وقتي ميره حوزه علميه مشكل گزينش نداشته باشه. اين شد كه مادرم يه هفته بعد برام شناسنامه گرفت به اسم رامتين...
Saturday, August 20, 2005
وقتي مامانم حامله بود مادر بزرگم براي امام رضا نذر كرده بود كه اگه سالم بهدنيا بيام اسمم رو بذارن رضا. از طرفي روز تولدم هم همزمان شد با تولد حضرت علي و وقتي كه داييم داشت زير گوشم اذان ميگفت، از همه جا صداي اذان ظهر بلند شد و همه گفتن اين اسمش بايد عليرضا باشه كه وقتي ميره حوزه علميه مشكل گزينش نداشته باشه. اين شد كه مادرم يه هفته بعد برام شناسنامه گرفت به اسم رامتين...
No comments:
Post a Comment