Sunday, February 05, 2006


بالاخره بعد مدت‌ها (حدود 3 سال!) همت کردم که واسه خودم اطلاعات جمع‌آوري کنم که يه وب‌سايت شخصي درست کنم. يک سال بعدش واسه خودم هاست و دامين رو ثبت کردم و اواسط تابستون امسال طراحي و اجراش رو دادم دوستام زحمت کشيدن شروع کردن (تا حالا شد چهار سال و نيم!). همين طراحي و اجراش هم شيش ماه طول کشيد تا بالاخره تموم شد (بعد پنج سال!). البته طبيعي بود که تو همين مدت هم کلي بزرگ‌تر شده بودم که لاجرم يه بازبيني کلي به محتواي سايت خورد (به غير از سال تولدم همه چي عوض شده بود. دو تا شرکت عوض کرده بودم، کلي پروژه جديد انجام داده بودم و از همه مهم‌تر اينکه ازدواج کرده بودم که فلسفه طراحي رو کلا عوض مي‌کرد!).

آخرش هم که آب و جارو کردمش و کامل راه افتاد، تازه نشستم نگاهش کردم و يه بار از سر تا تهش رو رفتم. اولين سئوالي که به‌ذهنم رسيد اين بود که: "خوب حالا يعني چي؟..."

واقعا حالا يعني چي؟...

مثلا تو فلان دانشگاه درس خونديم چه فايده‌اي به‌حال کي داره؟ تازه خودمون هم مي‌دونيم چه‌جوري درس خونديم و چند درصد از کلاس‌ها رو دودر کرديم. تو فلان انجمن عضويم که 10000 نفر ديگه هم عضون و تو هم يکيش! اون انجمن‌هاي کشکي هم چه دردي رو از کي تا حالا درمون کردن که ما دوميش باشيم. فلان شرکت‌ها کار کرديم که خودم الان خجالت مي‌کشم از اين همه شرکت!!! 13 سال کار کردم 7 تا شرکت عوض کردم که متوسط ميشه 86/1 سال تو هر شرکت! نرم‌افزارهايي رو بلدم که هيچ کدومش رو نخريدم و غيرقانوني کپي شده!

اومدم به خودم دلداري بدم که مثلا اين وب‌سايت به‌درد بازاريابي مي‌خوره که هرقدر تو گوگل گشتم نتونستم خودم رو پيدا کنم و فقط وقتي کاملا اسم و رسم و شماره شناسنامه مي‌دادم پيدام مي‌کرد! علتش رو که خوندم ديدم چون همه‌جاي سايت من از فريم استفاده شده اصلا موتورهاي جستجو اصلا نمي‌تونن پيدا کنن اين وب‌سايت رو!!!

الان هم به پوچي رسيدم و دارم فکر مي‌کنم که آخه حالا زندگي اصلا يعني چي؟...

No comments: