چند روز پيش يك دوره آموزشي مديريت پروژه از طرف شركت گذاشته بودن كه بعضي از مشخصاتش براي من جالب بود:
١- پانزده نفر از بچههاي شركت براي اين دوره معرفي شده بودن و محل برگزاري دوره تو يه هتل خارج از محل شركت بود تا مطمئن باشن كه گرفتاريهاي شركت مزاحم دوره نميشه.
٢- همراهان گروه استاد، دو نفر مهندس ارشد و يك نفر مدير بخش حضور داشتن. دو نفر مهندس ارشد براي كمك به استاد، تعريف از تجربيات شخصي در موارد مختلف و موارد عملي بود كه ممكن بود استاد فراموش كرده باشه. زيرزيركي هم همه بچهها رو زير نظر داشتن و از همه يادداشت برميداشتن كه وقتي به شوخي ازشون پرسيديم چي كار ميكنن توضيح دادن كه مديرهاي بعدي گروه، بخش، دفاتر و مناطق رو انتخاب ميكنن! وظيفه مديربخش نظارت بر كيفيت آموزش و بازي كردن نقش كارفرما در كارهاي گروهي بود. شركتي كه من براش كار ميكنم در حدود ٦٠٠٠ نفر كارمند در تمام قارهها داره و مديربخش در اون به معناي مدير يك شركت متوسط مهندسي هستش.
٣- همون اول تمامي گروههاي كاري مشخص شدن، روش تدريس به راي گذاشته شد و قوانين حين آموزش (موبايل، بيرون رفتن واسه دستشويي (!) و امتيازبندي رقابتها) با رايگيري تصويب شدن.
٤- كلاسها دقيقا هشت و نيم صبح شروع ميشد و دقيقا پنج بعدازظهر تعطيل ميشد. وقتي به خاطر يه كار بيربط از استاد خواهش كردم كه ساعت چهارونيم كلاس رو ترك كنم، گفت اشكالي نداره ولي فردا بايد هر دو ساعت ٨ صبح و نيم ساعت جلوتر بياييم تا مطالبي رو كه از دست ميدم برام تكرار كنه! اين شد كه شرمنده اخلاق ورزشيش شدم و تا ساعت پنج نشستم سر كلاس.
٥- قسمت عمده كلاس بهصورت سئوال و جواب و اينتراكشن بين بچهها و مهندسهاي ارشد بود. در تمام مدت كلاس، يك نفر از ٥ مهندس هاي ارشد و خود بچهها بههم نگفتن ”اشتباه ميكني” يا ”جوابت اشتباهه”. بين كلاسها از مديربخش درمورد اين رفتار (كه بهنظر ما ايرانيها كاملا عجيبه!) پرسيدم و گفت كه واضحه كه بعضيها ”جواب يك سئوال ديگه رو بهجاي سئوال مطرح شده بدن” و خوب بههر حال چون جواب يه سئوال ديگه است دليل نداره كه اشتباه باشه! در تكميل حرفهاش هم گفت اين يك رويه در سيستم آموزشي هستش كه هيچ كس با جواب منفي و يا عكسالعمل شديد مواجه نشه (اينا سوسولن و به عبارت اشتباه ميكني ميگن عكسالعمل شديد!) تا هم حس اعتماد به نفس از بين نره و هم ”بتونن از نظرات اون شخص هميشه استفاده كنن”. درطي روز بارها ميبينين كه مهندسها به رئيسشون و حتي كارفرما ميگن كه ما تو اين كار اشتباه كرديم و لازمه طرح رو عوض كنيم. همه هم با خنده قضيه رو حل و فصل ميكنن كه كسي مجبور نباشه بهخاطر ترس از عكسالعمل شديد مخفيكاري كنه و يا دروغ بگه كه دردسرهاي بعديش بيشتر بشه.
٦- اينجا اشتباهات وقتي به مرحله اجرا و قرارداد ميرسه كاملا حياتي ميشه و ممكنه يه خطاي كوچيك مهندسي منجر به پرداخت مبالغ نجومي از طرف شركت بشه كه بههمين دليل تمامي شركتها خودشون رو درمقابل اشتباه در طراحي و برآورد بيمههاي سنگين ميكنن. اگه اشتباه ناجوري بكني كاملا محترمانه و با خنده ازت خداحافظي ميكنن و چون هر بار كه بخواهي جايي استخدام بشي تمام آمارت رو از كارفرماهاي قبليت ميگيرن، سخت ميتوني اشتباهت رو جبران كني (بعضا بايد از جامعه مهندسي خداحافظي كني!). به همين علت همه تمامي مراحل كاري و ارتباطات كاري رو عجيب جدي ميگيرن. درحين صحبت و كار همه در حال خنده و خوش و بش هستن ولي هيچ مرحله كاري و كنترل كيفيت چشمپوشي نميشه.